بخشی از متن کتاب:
یکدفعه از پنجره، جیر جیر صدا آمد.
-من اینجام!
دردونه خانم یک جیرجیرک دید که به پنجره چسبیده بود. خوشحال شد.
خواست بگوید: به من کمک میکنی، جیرجیری؟
اما جیرجیری زودتر از او جیر و جیر گریه کرد و گفت: میخواهم بروم بیرون، اما پنجره بسته است. کمکم میکنی؟
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.