بخشی از متن کتاب:
اگر در امتداد چراگاه گاوها در مزرعه شمالی پیش بروید، به دریاچهی کوچکی خواید رسید. این دریاچهای است که ما بچهها در زمستان برای اسکیت به آنجا میرویم. زمستان امسال هم سطح دریاچه از لایهی کلفت و یکدست یخ پوشیده شده. یکی از روزها مامان به ما تأکید کرد سمت دریاچه نرویم، چون بابا و عمو اریک سوراخ گندهای بین یخهای دریاچه درست کرده بودند. آنها تکه یخها را برداشته بودند تا توی محفظهی آب انبار ذخیره کنند.
من گفتم: بابا و عمو اطراف سوراخ را با سرشاخههای سرو کوهی پوشاندهاند. این طوری میتوانیم جای آن را تشخیص بدهیم.
آخر سر اجازهی رفتن به دریاچه را گرفتیم. بعضی وقتها لاس احمقی درست و حسابی میشد. معمولاً وقتهایی که میخواست به ما نشان بدهد حیلی آدم بدرد بخور و مهمی است. حالا هم همین احساس الکی به او دست داده بود. همهاش تا میتوانست نزدیک آن سوراخ لعنتی اسکیت میکرد.
درباره نویسنده کتاب «دلخوشی های دهکده من»:
آسترید لیندگرن در سال ۱۹۰۷، در سوئد به دنیا آمد. در طول زندگی خود بیش از ۴۰ کتاب برای بچهها نوشت و تاکنون نزدیک به ۱۴۵ میلیون نسخه از کتابهایش در سراسر جهان به فروش رفته است. بسیاری از داستانهای لیندگرن برگرفته از خاطرات کودکی اوست؛ داستانهایی که در آنها از شخصیتهای معمولی و دوستداشتنی استفاده کرده است. بهترین داستان او شاید پی پی جوراب بلند باشد. این داستان برای نخستینبار در ۱۹۴۵، در سوئد منتشر شد و خیلی زود او را به شهرت و موفقیت رساند. لیندگرن در سال ۱۹۵۸ موفق به دریافت جایزهی جهانی هانس کریستین اندرسن شد و در سال ۲۰۰۲ در نودوچهار سالگی درگذشت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.